- روی دست (دَ)
مقابل پشت دست. بردست.
- متاع روی دست، متاع حقیر و خواری که در مکانی بیرون از دکان می گذارند و متاعی که در کف دست نهاده در کوچه و بازار می فروشند. (ناظم الاطباء).
، مکر در کشتی گیری. (ناظم الاطباء). رودست، مکر و فریب. نیرنگ. (ناظم اطباء).
- روی دست خوردن، فریب حریف و مدعی را خوردن. (ناظم الاطباء).
- روی دست زدن، حریف و مدعی را گول زدن. (ناظم الاطباء).
، طپانچه. (ناظم الاطباء)
- متاع روی دست، متاع حقیر و خواری که در مکانی بیرون از دکان می گذارند و متاعی که در کف دست نهاده در کوچه و بازار می فروشند. (ناظم الاطباء).
، مکر در کشتی گیری. (ناظم الاطباء). رودست، مکر و فریب. نیرنگ. (ناظم اطباء).
- روی دست خوردن، فریب حریف و مدعی را خوردن. (ناظم الاطباء).
- روی دست زدن، حریف و مدعی را گول زدن. (ناظم الاطباء).
، طپانچه. (ناظم الاطباء)
